این شب ها شب های قدرن
کاش قدر بدونیم
عاقلان آنهایند که به عهد خدا وفا می کنند و پیمان حق را نمی شکنند.(رعد-20)
و هم به انچه خدا امر کرده می پیوندند و از خدای خود و از سختی هنگام حساب می اندیشند.(رعد-21)
و هم در طلب رضای خدا صبر پیش می گیرند و نماز به پا می دارند و از آنچه نصیبشان کردیم پنهان و آشکار انفاق می کنند و در عوض بدی های مردم نیکی می کنند، اینان هستند که عاقبت منزل نیکو می یابند.(رعد-22)
التماس تفکر...
مسلمان شد..
سپس از قیام کنندگان علیه عثمان شد
سپس از یاران علی (ع) شد
سپس از خوارج شد
سپس توبه کرد
سپس در کربلا جزء سپاه یزید بود
سپس بین یزید و امام حسین (ع) دو دل بود
سپس با مختار به خونخواهی حسین (ع) پرداخت
سپس رئیس شهربانى کوفه شد
سپس در کشتن مختار شرکت کرد
نهایتاً در سالی از سال ها مُرد..
"شبث بن ربعی"
هروقت میگن خدا عاقبتمونو ختم بخیر کنه!یاد این میافتم
منبع : http://azf06.blog.ir/
علی محبوب دلها و معشوق انسانهاست
چرا؟ و در چه جهت؟
فوق العادگی علی در چیست که عشقها را برانگیخته و دلها را به خود شیفته ساخته
و رنگ حیات جاودانی گرفته است و برای همیشه زنده است؟
چرا دلها همه خود را با او آشنا میبینند و اصلًا او را مرده احساس نمیکنند بلکه زنده مییابند؟
مسلماً ملاک دوستی او جسم او نیست
زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نکردهایم.
و باز محبت علی از نوع قهرماندوستی که در همه ملتها وجود دارد نیست.
هم اشتباه است که بگوییم محبت علی از راه محبت فضیلتهای اخلاقی و انسانی است و حب علی حب انسانیت است.
درست است علی مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونههای عالی انسانیت را دوست میدارد
اما
اگر علی همه این فضایل انسانی را که داشت میداشت:
آن حکمت و آن علم، آن فداکاریها و از خودگذشتگیها، آن تواضع و فروتنی، آن ادب، آن مهربانی و عطوفت،
آن ضعیف [نوازی]، آن عدالت، آن آزادگی و آزادیخواهی، آن احترام به انسان، آن ایثار، آن شجاعت،
آن مروّت و مردانگی نسبت به دشمن،... آن سخا و جود و کرم و ...
اگر علی همه اینها را که داشت میداشت
اما رنگ الهی نمیداشت
مسلماً این قدر که امروز عاطفهانگیز و محبت خیز است نبود.
علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد.
دلهای ما بهطور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سرّ و پیوستگی دارد،
و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق مییابند به او عشق میورزند.
در حقیقت پشتوانه عشق علی پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده،
و چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است.
مطهری/جاذبه و دافعه علی علیه السلام/
شاید یه قدم کوچیک اما نسبتا خوب که نمی دونم چقدر تاثیر گذار خواهد بود!
برای ترویج فرهنگ کتاب خوانی برداشته شده:
به عنوان
"عیدانه کتاب"
امیدوارم موثر باشه:
عنایت حق تنها در نعمت و رحمت او نیست، حتی در بلا ها و مصیبت ها نیز جلوه کرده است:
در هر گرفتاری سه نعمت وجود دارد:
1. نقطه ی ضعف را شناخته ای
2.تعلق و وابستگیت کم شده
3.برایت دلشکستگی آمده
که این سه نعمت، نعمت های کوچکی نیستند.
با این نگاه در مصیبت ها نه تنها صبور که شاکر هم خواهی بود.
در برابر بلا و گرفتاری به سه شکل می توان رفتار کرد:
1. جزع و ناله و فریاد
2.صبر و شکیبایی
3.شکر
و شکر مختص کسانی است که به این مرحله از آگاهی رسیده باشند.
برگرفته از کتاب" شرحی بر دعاهای روزانه ی حضرت زهرا (س)" استاد علی صفایی حائری
بانوی دو عالم(س)پس از دو مرحله ی رحمت و رزق سه نکته ی دیگر از خداوند می طلبد:
زیادتی شکر، زیادتی انقطاع و زیادتی بی نیازی
بدین معنی که خداوندا:
با رزق حلال و طیبی که برای ما داری و اینکه ما را محتاج دیگران نمی سازی
شکر ما را نسبت به خودت زیادتر کن و کاری کن که ما فقط نسبت به تو سپاسگذار باشیم.
وقتی محتاج به غیر تو نبودم پس شکری هم برای غیر تو نخواهم داشت.
اگر ما با معرفتی که پیدا کردیم و با ضربه هایی که خوردیم و تذکر هایی که دیدم، از دیگران فارغ شدیم
اگر وسعت رزق حق و نعمت های او را شناختیم
و اگر در هر دستی، دست خدا را دیدیم
شکر ما در حادثه ای و در برابر هر دستی که به ما عطا می کند و به ما می بخشاید، نسبت به حق زیادتر خواهد شد.
گاها تجربه کرده ایم
زمانی که به کسی روی آورده ایم که به ما می گوید جاکی سر شار برای تو دارم
نه جامی بوده و نه بهره ای!
انسان به هر موردی که روی آورده و از هر کسی که توقع محبت و انسی داشته و برای او، به پای او ریخته،
درست در لحظه ای که تشنه ی یک قطره بوده، اصلا نمی بر لبش نگذاشته و او را تنها رها کرده.
اما از عوامل زیادتی شکر:
1. شناخت و معرفت وسعت نعمت و رحمت حق
2.شناخت عنایت منعم و حضور او
برگرفته از کتاب" شرحی بر دعاهای روزانه ی حضرت زهرا (س)" استاد علی صفایی حائری