دست نوشته های من

این وبلاگ بروز نخواهد شد... یا حق

ظن

یادمه پیش دانشگاهی که بودیم یه دبیر شیمی داشتیم 

آدم عجیبی بود 

هر وقت یه حرفی میزد، خوب یا بد

می گفت هر کسی هر حرفی رو به خودش می گیره

حتما یه ریشه ای از اون تو وجودش دیده 

حرف رو که بندازی روی زمین صاحبش میاد خودش پیداش می کنه!

پس اگه من بدون مشخص کردن مخاطب حرفی رو زدم و مثلا زهرا شاکی شد

حتما زهرا خودش، بابت اون چه که تو وجودش هست یا از ذهنش می گذره یا رفتاری که داشته

خودش رو مخاطب دونسته 

واقعا همینه

مولوی میگه:

"هر کسی از ظن خود شد یار من... از دورن من نجست اسرار من "


۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

بار مسئولیت

هرکس راه سعادت یافت تنها به نفع و سعادت خود یافته و هر که به گمراهی شتافت آن هم به زیان و شقاوت خود شتافته است.

و 

هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نگیرد 

و 

ما تا رسول نفرستیم( و اتمام حجت نکنیم) هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد.

(آیه ی 15/ سوره اسراء)


۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۲:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

من که عیدیمو گرفتم...

شنیدن یه جمله با یه دنیا معنی امروز عیدی من بود 
یه دوستی بهم گفت 
اگه پاواستادی یه کاری رو انجام بدی 
اگه واقعا عزمتو جزم کردی 
و واقعا شد دغدغت  و رفتی دنبالش 


اگه شد که               الحمدالله
اگه نشد              الله اکبر 

واقعا اینو تو شرایطی شنیدم که انگار خود خدا بهم میگفت مگه یادت رفته من هستم؟
.
.
.
من همین لحظه ای که دارم این متنو می نویسم
گواهی میدم که تو هستی 
که تو بزرگتر از همه کس و همه چیز هستی 
و تنها کسی که باید همه چی رو بهش سپرد.
۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

محله

محله 

به قسمتی از شهر یا روستا می گویند که نام، هویت و مشخصات خاص داشته باشد.

یا به عبارتی 

از کوچکترین واحدهای اجتماعی که از گرد هم آمدن خانه های یک مساحت معین ایجاد میشود.

تا کنون به اهمیت آن فکر کرده اید؟

۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۴:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

همه ی اتفاقا ی درست شیرین نیستند!!


درست یک سال پیش 

اتفاقی افتاد که براش برنامه ریزی کرده بودم 

برای اینکه دقیقا همینطوری بشه 

برای اینکه رفتنی اتفاق بیفته

اینطوری بهتر بود

برای خودش

.

.

.

گاهی تنها راه فهماندن یک ماجرا به یک نفر، آنست که دقیقا آن ماجرا را بازی کنی 

به قابل باور ترین شکل ممکن

هرچند تلخ

۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۰:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

هیچ خبری


از قدیم ضرب المثلی هست که میگه 

"بی خبری خوش خبریه" 

به نظرم "هیچ خبری" هم جزو خوش خبری ها حساب میشه 

وقتی دوستی بعد از مدتی از ما می پرسه چه خبر؟

و ما می گیم "خبری نیست" و لبخند می زنیم 

یعنی کسی از دنیا نرفته، حادثه ای نبوده، مشکلی، مصیبتی 

نبوده که بخوایم بگیم 

و این خوبه 

خدا رو به خاطر این موضوع شاکرم

۰۷ مهر ۹۴ ، ۲۲:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

چی باید گفت؟

نمی خواستم هیچ وقت رو صفحم خبر بذارم ولی این واقعا جای تامل بود..


۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

شاهزاده کوچولو

شاید به ندرت کتابی را بتوان یافت که برای کودکان نوشته شده باشد 

اینقدر ثقیل 

شاید بهتر باشد بگوییم که کتاب نقدی زیرکانه است از دنیای خشک و پر ازدحام آدم بزرگها 

در باور و تصور یک کودک 

تا کتابی برای گروه سنی کودک

.

.

.

لازم به توصیه و تعریف و تمجید نیست 

واقعا کتابی هستش که ارزش بارها و بارها خواندن رو داره 

لازم می دونم در پست های بعدی از نویسنده بیشتر بنویسم ....



۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

عرفه...


اى مراقب بر هرکس به آنچه که انجام داده

اى که شکرم براى او اندک است ولى محرومم نساخت

اى که در خردسالى‏ حفظم نمود،و در بزرگسالى رزقم داد

اى که عطاهایش نزد من شماره نشود،و نعمتهایش تلافى نگردد

 اى که با من به خیر و احسان روبرو شد،و من با بدى و نافرمانى با او روبرو گشتم

ای که به ایمان هدایتم نمود،پیش از آنکه سپاس نعمتهایش را بشناسم

اى که در بیمارى خواندمش،پس شفایم داد،

و در حال برهنگى‏ پوشاند مرا،و در حال گرسنگى سیرم کرد و در حال تشنگى سیرابم نمود

و در حال خوارى،عزّتم بخشید،و در حال نادانى معرفتم‏ بخشید

و در حال تنهایى افزونم نمود،و در حال غربت،بازم گرداند

و رد حال ندارى،دارایم کرد

و در یارى ‏خواهى،یارى ‏ام فرمود،و در ثروتمندى محرومم‏ نکرد

و از درخواست همه اینها باز ایستادم، پس او شروع به عنایت بر من نمود

حمد و سپاس توراست


*******

خدایا در این وقت ما را از کسانى قرار ده که

 از تو درخواست کردند،و تو به آنان عطا فرمودى‏

و تو را شکر نمودند پس بر آنان افزودى

و به سویت بازگشتند و آنان را پذیرفتى

و به سوى تو از همه گناهانشان بیزاى جستند پس همه گناهانشان را آمرزیدى‏

 اى داراى بزرگى و بزرگوارى

خدایا ما را پاک کن،و به جانب راست و درستى توجّه ده،و زارى ما را بپذیر

اى‏ بهترین کسی که درخواست شد

و رحم ‏کننده ‏ترین کسی که از او رحمت خواسته شد

اى آن‏که بر هم نهادن پلکها،و دقت نظر چشمها بر او پوشیده نیست

و آنچه در نهان مستقرّ شده،و آنچه را پنهانیهاى قلوب در برگرفته از او مخفى نیست

آرى همه‏ اینها را دانشت شماره کرده،و بردبارى ‏ات فرا گرفته

تو منزّهى و برترى،از آنچه ستمگران درباره‏ ات‏ مى‏گویند

پس برترى آسمانهاى هفتگانه و زمینها و هرکه در آنهاست تو را تسبیح مى‏گویند

و هیچ موجودى نیست مگر اینکه با سپاست تسبیح مى‏گوید


برگرفته از عاشقانه ترین کلمات یک انسان...


۰۱ مهر ۹۴ ، ۲۰:۱۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

شکایت مرده

اجازه یافتم که دمی به سوی خویشاوندانم بازگردم 

بر زمینمان 

آشیان قایق ها را بازشناختم 

و زود به دهکده آمدم

باد در آستین های درخت بید می سرید

یکشنبه بود؛ خانواده توی باغ نشسته بودند 

خواهریم شیر دوشیده را به سرداب می برد 

دلم نیامد که بترسانمشان 

اما از آنجا که باور نمی کردند براستی این منم 

نباید می گفتم زنده ام.


در غریو شب بوها و بنفشه ها

همه چیز در هوای سبک محو شد 

و در برابرم گسست و فرو ریخت چشم انداز در هم تنیده 

خشخاش وحشی، مهتاب

و ساعت شماطه دار بر دیوار گورستان


"دلادیمیر هولان"


پ.ن: هولان از شاعرا برجسته ی اسلواک است که در دوران جنگ جهانی و پس از آن شعر می سروده

این شعر از زبان یک مرده است که به او اجازه داده شده به دیدار خانواده اش برود.

نگاه شاعر به این موضوع واقعا ستودنیست...

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۴۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن