دست نوشته های من

این وبلاگ بروز نخواهد شد... یا حق

متشکرم

شکرگزار لحظه لحظه ی زندگیمون باشیم 


باز هم من زنده ام،آه ای خدا متشکرم!*** بازباران برغبارشیشه ها،متشکرم!


 بازهم بیداری وخمیازه وصبحی دگر،***دیدن آینه و نور و صدا،متشکرم!


 باردیگر میتوانم بوکنم از پنجره،****یاس های خیس رامتشکرم!


 گرچه دراین وقت پر،گهگاه یادت میکنم،*** خاطرم جمع است میبخشی مرا، متشکرم!


 منکه بی تسبیح وبی سجاده ام ،ازمن بگیر،

 این غزل ها رابعنوان دعا،متشکرم.


"حمید مصدق"


"

۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۴:۵۳ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستاره روشن

آگاهی

فقط خداست که عالم به همه ی لحظه هاست 

وقتی اتفاقی می افته 

همه گمانه زنی می کنن و پیاز داغ قضیه رو زیاد می کنن 

ولی واقعیت اینه که 

حتی اگه ما اسناد به نظر موجهی هم داشته باشیم 

باز هم اونجا نبودیم 

و نمی دونیم واقعا چه اتفاقی افتاده 

....

چقدر کوچیکیم و ناتوان 

و پر مدعا

در برابر خداوند قادر و و بی انتها

۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

تفاوت جهان بینی و ایدئولوژی

جهان‏بینى
جهان‏بینى به معناى نگرش کلى به هستى و انسان است، که پاسخ‏گوى سؤالات اساسى انسان مى‏باشد؛ از قبیل اینکه: 1- آیا جهان آفریدگارى حکیم و توانا دارد، یا خود به خود به وجود آمده است؟ 2- آیا جهان غایتى دارد و به سوى هدفى تعیین شده در حرکت است؟ 3- آیا انسان در اعمال و رفتار خود مختار و مسؤول است یا مجبور و فاقد مسؤولیت؟ 4- آیا انسان پس از مرگ نابود مى‏شود و مرگ به معناى فناى حیات آدمى و یا تغییر شکل حیات انسان است و آدمى حیاتى جاوداندارد؟ 5- اگر حیات آدمى جاودان است، نیکبختى و شوربختى در حیات پس از مرگ چگونه است و به چه عواملى بستگى دارد؟ جهان‏بینى‏ها به اعتبارات گوناگونى قابل تقسیم‏اند که مهمترین آنها عبارت است از:
الف) از جهت روش و متد:
از نگاه روش شناختى (Methodologic) جهان‏بینى به چهار دسته تقسیم مى‏شود:جهان بینى علمى، جهان بینى فلسفى، جهان بینى عرفانى و جهان بینى دینى (وحیانى).
ب ) از نظر محتوا:
از دیدگاه محتوایى جهان‏بینى به دو دسته تقسیم مى‏شود: الهى و مادى



ایدئولوژی
ایدئولوژیها و مکتبها زاده جهان بینیها هستند.

 ایدئولوژی یعنی مکتبی که بایدها و نبایدها را مشخص می‏کند.

مکتبی که انسان را به یک هدفی دعوت می‏کند و برای رسیدن به آن هدف راهی ارائه می‏دهد.

ایدئولوژی می‏گوید: چگونه باید بود؟ چگونه باید زیست؟ چگونه باید شد؟ چگونه باید ساخت؟ (از ماده سازندگی)؛ یعنی خود را چگونه باید بسازیم؟ طبق چه الگویی باید بسازیم؟ جامعه خودمان را چگونه باید بسازیم؟ ایدئولوژی به این امور پاسخ می‏دهد، می‏گوید: این چنین باش، این چنین زندگی کن، این چنین بشو، اینچنین خود را بساز، این چنین جامعة خود را بساز. اینها همه «چرا» دارد؛ تو میگویی اینچنین باش، چرا باید اینچنین باشم و آنچنان نباشم؟ میگویی این چنین زندگی کن، چرا این چنین زندگی کنم؟ چرا آنچنان زندگی نکنم؟ میگویی اینچنین بشو، اینچنین خود را بساز، اینچنین هدف انتخاب کن؛ این چراها را «جهان بینی» پاسخ می دهد، می گوید: وقتی من می گویم اینچنین باش، چون هستی این چنین است، ساختمان جهان اینچنین است، انسان چنین موجودی است، جامعه چنین حقیقت و ماهیتی دارد، چنین قوانین و سننی دارد، روان انسان چنین هویّت و چنین قوانین و سنتی دارد، جهان اینچنین یا آنچنان است. جهان بینی به ما خبر می دهد از [اینکه] چه هست، چه نیست، چه قانونی بر جهان و بر انسان حاکم است، چه قانونی بر جامعه حاکم است، حرکتها به سوی چه جهتی است، طبیعت چگونه حرکت دارد و اصلاً هستی چیست. هر طور که ما در مورد جهان بینی فکر کنیم ناچار ایدئولوژی ما تابع جهان بینی ما خواهد بود؛ مثلاً امکان ندارد که انسان جهان را ماده محض بداند و انسان را مادی محض، ولی برای زندگی در جهان جاوید هم فکر کند که اگر می خواهی سعادت جاوید داشته باشی چنین و چنان باش؛ دیگر سعادت جاویدی در کار نیست. این است که می گویند ایدئولوژی زاده جهان بینی است. جهان بینی به منزلة زیر بنای فکر است و ایدئولوژی به منزلة رو بنا؛ یعنی در یک دستگاه فکر و اندیشه، جهان بینی حکم طبقة زیرین و ایدئولوژی حکم طبقه روئین را دارد که بر اساس آن و بنا بر اقتضائات آن ساخته شده است. اگر بخواهیم به تعبیر علمای قدیم خودمان بیان کنیم، باید این طور بگوییم که ایدئولوژی حکمت عملی است و جهان بینی حکمت نظری؛ حکمت عملی زادة حکمت نظری است، نه حکمت نظری زاده حکمت عملی. مجموعه آثار شهید مطهری ج13 ـ مسئله شناخت،شهید مطهری به نقل از سایت تبیان

۰۱ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۶ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

ایدئولوژِی

برخی از دوستان فکر می کنند دین ایدئولوژیک نیست

و ایدئولوژی نداره 

 مفهوم ایدئولوژی در قرن های اخیر به دلیل تشکیل احزاب افراطی  تخریب شده 

و هجمه های زیادی به اون  وارد هست 

ولی واقعیت اینه که ایدئولوژی داشتن موتور محرکه ای هست که می تونه بسیار موثر باشه 

و دین به عنوان برنامه ی جامع زندگی 

با در نظر گرفتن این موضوع که خلقت بیهوده نیست 

دارای خط مشیی هست که میشه از اون به عنوان یک ایدئولوژی همراه با جهان بینی یاد کرد.

اما ایدئولوژی با جهان بینی تفاوت هایی دارن 

 در پست بعدی رابطه ی این دو مقوله ذکر میشه...



۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۴:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

کدام خدا


گاهی هم باید پرسید 

کدام خدای ماست؟

خدای واحدی که به ما جان داد و از رگ گردن به ما نزدیکتر و بینا تر و آگاه تر است

همو که زمان گرفتاری و تنگدستی صدایش می کنیم 

و از صمیم قلب می خوانیمش


یا 

.

.

.


و خدا فرمود:

دو معبود برای خود مگیرید 

جز این نیست که او خدایی یگانه است 

پس تنها از من بترسید(1)

...............

او یکی است و دو نیست

ابراهیم بت های خود باش



1.وَقَالَ اللّهُ لاَ تَتَّخِذُواْ إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلهٌ وَاحِدٌ فَإیَّایَ فَارْهَبُونِ( سوره ی نحل-آیه 51)

۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۴:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

کدام اشک؟

اگر اشکی که ما برای او می ریزیم در مسیر هماهنگی روح ما باشد و روح ما پرواز کوچکی با روح حسینی بکند، ذره ای از همت او، ذره ای از غیرت او، ذره ای از حریّت او، ذره ای از ایمان او، ذره ای از توحید او بر ما بتابد و آنگاه چنین اشکی از چشم ما جاری شود، آن اشک هر چه دلتان بخواهد قیمت دارد.

نه آن اشکی که (تنها) برای کشته شدن حسین(ع) باشد.


/حماسه حسینی/مطهری

۰۱ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ستاره روشن

کم لطفی

اصلا عاشورا هیچ 

هدف امام و نهضتی که راه انداخت هیچ 

با فرض اینکه اباالفضل(ع) یک فرد عادی و نه بیشتر هم باشد 

اینکه نیم ساعت روضه بخوانیم و از مردم انتظار داشته باشیم که برای 

جوان خوش قامت و زیبا و رشیدی که کشته شده 

گریه کنند

واقعا کم لطفی ست

هم به مخاطب هم به ممدوح!!!

به مخاطبی که آمده چیزی یاد بگیرد، دانشی، درسی، حکمتی

و 

به ممدوحی که تمام حسنش در ظاهر و استیلش خلاصه میشود 

و از راه و هدف و مرام و خواسته هایش 

کلمه ای 

حتی کلمه ای

به میان نمی آید!



واقعه تاریخی کربلا از آن نوع حوادث است که در اثر عدم رشد اجتماع، مسخ و معکوس شده است، تمام عظمت ها و زیبایی هایش فراموش شده، حماسه و شور و افتخارش محو شده و به جای آن زبونی و ضعف و جهالت و نادانی آمده است. 

مسئولیت حفظ و نگهداری تاریخ پر افتخار گذشته اختصاص به علما ندارد، هر فردی باید خود را مسئول بداند. همانطور که دروغ بستن به این حوادث حرام است، دروغ شنیدن، دروغ مصرف کردن هم حرام است.

/حماسه حسینی/مطهری


۰۱ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

فرصت

چند روز دیگه بین دو نفر از دوستامون یا آشناهامون 

مکالمه ای در مورد مرگمون اتفاق میفته؟

دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره 

یه دودوتا چهارتا که می کنیم 

می بینیم زندگی نکردیم 

یعنی خیلی بین مرده و زندمون فرقی نیست

بیشتر مرده های متحرکیم!

.

.

.

زندگی کنیم 

قبل از اینکه فرصت از دست بره

۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

مکالمه

مکالمه ی من و دوستم که با هم همکارم هستیم اول صبح:


- فلانی(یکی از بچه های سال پایینیمون تو دانشگاه) رو می شناختی؟ 


-نه خیلی،دورادور، دختر خوبی و درس خونی بود...


 اتفاقا یکی دو هفته پیشم اومده بود همینجا برا یکی از پروژه ها،آدم کار بلد و با سوادی هم  به نظرم اومد 


-امروز خبر مرگشو تو تلگرام خوندم


-مرد؟؟(کاملا شوکه)


-آره... منم از شوکه شدم ...تصادف کرده، جا در جا مرده! چند ماهی مونده بود تا دفاعش...


-مرد!!!!!

۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۷:۰۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره روشن

محتضر

امشب یه مطلب خوبی شنیدم امشب

قبلا هم شنیده بودم ولی با این از این زاویه نگاهش نکرده بودم 

"چرا به مرده محتضر می گویند؟"

محتضر از ریشه ی حضر ( به معنی حاضر شدن) گرفته شده 

شاید دلیل اینکه به کسی که در حال جان کندن هست محتضر می گن 

اینه که یه سری از چیزایی که تا کنون نسبت بهشون آگاهی نداشته 

رو مقابلش حاضر می بینه 

مثلا صورت اعمالشو 

فرشته ی مرگ رو 

و ....

وقتی که دیگه راه برگشتی نیست!

کاش قبل از مرگمون نسبت به اعمالمون محتضر باشیم

یعنی 

حواسمون به خودمون باشه 

خیلی حرف قشنگی بود

خیلی

۲۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستاره روشن