میان واژه و پندار
بیش از آنکه بتوان دریافت، هست
پندار هایی هست که واژه هایی برایشان نمی توان یافت...
"ولادیمیر هولان"
میان واژه و پندار
بیش از آنکه بتوان دریافت، هست
پندار هایی هست که واژه هایی برایشان نمی توان یافت...
"ولادیمیر هولان"
در باب شهادت امام حسین(ع) و یارانشون کتابایی خوندم
(بدون پیاز داغ)!
واقعه اونقدر دردناکه که نیاز به هیچ گونه پیاز داغی نداره
و قابل تامل...
و هر فرد حتی بی طرف بی دینی هم که بشنوه به واسطه ی رفتارهایی که شده بغض گلوشو می گیره
بعضی حرفا همینطورین
یادمه اولین بار این حسو
وقتی کتاب "ام ابیها" از زندگی حضرت فاطمه (س)
-فکر کنم کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم-
تجربه کردم
روضه ای در کار نبود یه سرگذشت بود که یه جاهاییش بی اختیار اشک آدم سرازیر میشد.
دومین باری که همین حسو داشتم
وقتی بود که خطبه ی شقشقیه ی امام علی (ع) رو تو نهج البلاغه خوندم
اونم گلایه های یه پیشوای عادله از مردم زمانش
واقعا دردناکه و بی اختیار آدم منقلب می شه
...
در مورد حادثه ی عاشورا اما
هیچ وقت نشده که برم روضه و از خودم خجالت نکشم
برای اینکه حس کم لطفی دارم
کم لطفی به ماجرایی که مربوط به 10 روز از سال نیست
کم لطفی به آدمی که رسالتش از زندگی با عزیزانش مهم تر بود
و دردش
از دست دادن یاران و فرزندان و تشنگی نبود
دردی که بی تابش می کرد از زخم هاش نبود
از داغ عزیز نبود
از حب قدرت نبود
از کم لطفی مردم زمانش هم نبود
دریغ که بارها و بارها حرفهاشو تکرار کرد
اما دغدغه هاش
اشک یتیمان و داغ فرزندان ذکر میشه
و این واقعا کم لطفیه...
اینکه با جای دعوت به تامل بیشتر، کسی روی سوزدار کردن بیشتر پافشاری کنه!
روضه امام حسینی که توش 4 تا نکته ی ناب از مکتب این بزرگمرد گفته نشه فایده نداره!!
نمی گم روضه بپا نکنیم
می گم طوری برچا کنیم که ایشون حاضر و ناظر و راضی باشن....
زاده ی اضطراب جهان مجموعه ای است از اشعار 12 نفر از شعرای اروپایی و خاصه اروپای شرقی
به ترجمه ی محمد مختاری
وجه مشترک نویسندگان را شاید
مبارز بودنشان بتوان دانست
با توجه به اینکه کتاب مربوط به
شعرای دهه هایی چند پس از جنگ جهانی و برخی قبل از فروپاشی شوروی و در حین مبارزات است
حال و هوای مبارزه با ظلم و استبداد
حال و هوای تحقق آرمان جمعی و دستیابی به آزادی در بین اشعار موج میزند.
پیش از ارایه ی اشعار هر شاعر
مختصری از زندگینامه و طرزفکر و ادبیات شعری شاعر
و آنچه شالوده ی اشعار را شکل می دهد
ارایه شده است که در مجموع فهم حال و هوای شاعر را ملموس تر می کند.
گاهی بعضی اینقدر روی مفاهیم رفتاری یک نفر، که از ابتدا درست و کامل متوجه نشده بودند
و البته برای درک درستش هم تلاشی نکرده بودند
جز قضاوت های یکطرفه
و شنیدن حرف های کاسه های داغ تر از آش
-که به دلایل شخصی وارد ماجرا می شدند تا حرفای خودشونو به کرسی بنشونن -
پافشاری می کنن
اینقدر تکرارش می کنن
تا به ایمان برسند!!
بعد سعی می کنند این باورهای از کف غلط رو با اصرار و توجیه و تفسیر به فرد مورد نظر بچسبونن...
یه داستان کوتاه آلمانی هست که میگه
روزی به همسایه اش ظن دزدی برد، هرچه نگاهش کرد
دید که صد البته او یک دزد تمام عیار است
روز بعد فهمید که اشتباه کرده
و دوباره همسایه رو زیر نظر گرفت
به نظر کاملا عادی می رسید ..
وقتی زاویه ی نگاهت جهت داره
وقتی به زاویه ی نگاه دیگران جهت میدی
دیگران تایید می کنن که ....دقیقا درست گفتی...!!!
و در نهایت همه ی این تکرارها میشه
تعریفی از یک آدم
که ناباورانه می بینه همه دارن میگن فلانی شخصیتی داره بدین ترتیب!!!!
بعد یه عالمه تعریف عجیب و غریب میدن
بدون اینکه ریشه ی رفتار رو بدونن یا حتی واقعیت اونو!
و این بزرگترین ظلمی هست که میشه در حق یک نفر کرد
و به نظر شخصیم
این ظلم نابخشودنیه!
سالها خواهد گذشت، آنگاه لوح نوشته به سنگ گور بدل خواه شد و محو می گردد
خانه های ییلاقی فراز کوهمان ساخته می شود
و به زودی باغ ها احاطه شان می کنند.
زیرا می گویند در حومه ای شبیه اینجا
هوا بهتر و زندگی آسان تر است
پس زمینش قطعه قطعه می شود
و خطوط زیاد چوب بست ها آن را قطع خواهد کرد.
گذرگاه کوهستانیم را صاف خواهند کرد
تمام شکاف های تنگ پهن و باز خواهند شد
بادی مردمی باشند که می خواهند
خوشبختی را به خانه بیاورند.
"مارینا تسوتایوا"
"از کتاب زاده ی اضطراب جهان"
این یکی دو روزه حس خاصی دارم
خاص
عجیب و مبهم
و ناشناس
نمی دونم از کجاست و چرا
فقط نگرانم!
تا کنون به ایرادات رفتاریمان دقت کرده ایم؟
خصایص مشترکی که در میان ما ملت جا خوش کرده اند؟
همه و همه شاید اصلی ترین عامل رقم خوردن تمام ناکامی هایمان در طول تاریخ است
ناکامی هایی که به حسب عادت بر گردن عرب و مغول و استعمار و استکبار می اندازیم
البته که نقش هیچ کدام را نمی توان نادیده گرفت
اما آنچه تاثیر این موارد را تشدید می کند ضعف های ماست
همان ضعف های اخلاقی که در وجودمان ریشه دوانده و راه را برای دست اندازی ، استعمار و منفعت طلبی دیگران باز گذاشته است
تا وقتی اراده ی جمعی برای رفع این خصایص نباشد
گلایه از دیگران بی جاست
که به قول بهار عزیز:
از ماست که بر ماست....
جامعه شناسی خودمانی
کتابی است از "حسن نراقی"
با ارایه ی این سوال که "چرا درمانده ایم؟"
در این راستا به بررسی ریشه های اخلاقی عامل درخودماندگی اجتماعی کشور می پردازد.
گاه گاه از روشنفکران، تحصیلکرده ها و ... در این رابطه شنیده ایم
از تاثیر استعمار، از تاثیر حملات مختلف بر کشوری که به قول شریعتی بر سر چهارراه تاریخ نشسته
از تاثیر خواص بی خاصیت و جهل عوام
از سکوت اقلیت
و ...
اما این کتاب نگرشی نوست به خواستگاه و ریشه های معضل
و آنچه که روحیه ی پذیرش استعمار، استکبار، ملات مختلف را در ما پدید اورده است
می پردازد.
در پست بعدی قسمت هایی از ان را به اختصار می نویسم
و توصیه می کنم حتما مطالعه کنید
کتاب انصافا نثر صریح و قابل درک
و متن بدور از جهت گیری و جبهه بندی دارد.